یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

راز و نیاز

 

گفتم: از من مطلب دیده ی گریان تر از این

دل غمگین تر و خونین تر و ویران تر از این

  

 

گفت: هر چند دلت خانه به دوش است ولی

دوست دارم که شود بی سروسامان تر از این

  

 

گفتمش: حالت دل در غم گیسوی تو چیست؟

دست بر زلف زد و گفت: پریشان تر از این

 

 

گفتمش: پیش رخت دیده چه حالت دارد؟

در رخ آینه خندید که حیران تر از این

 

گفتمش کفر سر زلف تو عالم بگرفت

گفت: درشهر که دیده است مسلمان تر از این

 

گفتمش: شیوه ی رفتار تو در گلشن چیست؟

سرو را کرد اشارت که خرامان تر از این

 

 

گفتمش: با رخ تو ماه چه نسبت دارد؟

گفت حرفی نشنیدیم پریشان تر از این

 

 

گفتم: ای دوست لبت را به چه تشبیه کنم؟

جانب گل نظر افکند که خندان تر از این

 

 

گفتمش: وقت سخن با تو چسان باید بود؟

جامه از تن بدر آورد که عریان تر از این

 

 

گفتم: از هجر تو جان برلب پروانه رسید

گفت جز شمع ندیدیم گران جان تر از این

 

نظرات 3 + ارسال نظر
احمد-ا دوشنبه 18 فروردین 1393 ساعت 09:06

سلام
... چه زیبا سرودی و . . .
ایام به جوانه و سبزی

سلام استاد
خوش آمدید

سال نو مبارک

مهناز چهارشنبه 13 فروردین 1393 ساعت 23:18

salam omidvaram khoob bashid
salee no bar shoma mobarak
kam minevisid!!!
ahangi ke gozashtin ham kheyli zibast

ممنونم
سال نو بر شما هم مبارک باشه
دعا کنید لطفا
برای من و کسی که دوستش دارم و دوستم داره
دعا کنید ...

السای شنبه 2 فروردین 1393 ساعت 23:44 http://immortal87.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممممممممممممم
امیدوارم خوب و خوش باشید.
اومدم که بگم :
نوروز پایدار است تا یک جوانه باقیست
باقیست جمع جانان تا این یگانه باقیست

آغاز بهار بر شما مبارکباد همراه با بهترین آرزوها و یاد خدا برای شما

ممنون
سال نو بر شما هم مبارک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.