یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

مجنون تو

نفسم تویی

                         هوا رو نمی خوام ...


نظرات 4 + ارسال نظر
مهناز دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 ساعت 19:34

salam aghaye mohamad aliiiiiiiiiiiiiiiiiii booood
vali monasebate kamente banoo ro ba bostetoon motvajeh nashodam
inja jaye in harfha nist va behtar bood khososi mishod

سلام
راستش منم متوجه نشدم
مدتها بود بانو نمی نوشتند
منم متعجبم و در انتظار نوشته های دیگه و شاید توضیح !!

احمد-ا یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 09:39

میدونید که :

خوشبختترین زوجها هیچگاه شخصیتشان یکسان نیست . آنها بهترین درک را از تفاوتهای همدیگر دارند .

احمد-ا سه‌شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت 09:01

... و اینجا هم
تصاویر از کم نوشته های نانوشته سخن می راند ...

مهمترین حرفها معمولا اونهایی هستند که نگفته می مونند

بانو دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت 22:34

مقاومت در هم شکسته یا حالا هرچی



بعد اصلا اومده بودم که بنویسم باید ترسید از مردائی که ادعا میکنن همه چی دونن ، که بلدَن خیر ِ سرشون جوری باهات رفتار کنن که تو خودت با پای خودت بری زیرشون بکـَپی و بگی بیا منو آره ! بعد نمیدونم چی شد همچی زر مفتی زدم اون پائین !
بعد هِی دارم از صبح با خودم کلنجار میرم اگه یه باره دیگه خواست بیاد منو.. آره؟ منم ..آره ؟
میبینم هیچ رقمه تو کتم نمیره ..که کم از تجاوز نیست این بی حرمتی ها و این گرو کشی ها و این بی رحمی ها به همون یکتایی خدا قسم .
بعد یه نره خری هِی تو مغزم میکوبه : شاید او انسان ِ کثافتی بوده ، اما انسان‌های ِ کثافت هم فانتزی ِ خودشون و دارن. به فانتزی ِ آد‌م‌ها تجاوز نکن. حتی به فانتزی ِ انسان‌های ِ کثافت هم.

هِی بشاش تو این فانتزی که به سلاخی کشونده روح و روانم و .

سلام بانو
خوش آمدید
کجا می نویسید ؟ وبلاگتان که بروز نمی شود!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.