یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

رهایت نمی کنم ...

گناه ما چیست ؟


اینجا و اکنون


عاشق شده ایم


اگر تو خالق عشقی


فکری برای ما بکن ...


نظرات 4 + ارسال نظر
مهناز جمعه 4 مهر 1393 ساعت 13:45

شط شراب?!?!!!?!
مال کدوم استانه?!?!
خواهشا از این ماموریت ها به ما ندین!
خروش و ولوله تو کار خودمون افتاده بسه محمد خان!!والا بخدا


راستی یادمه دانشجو بودین درستون تمام شد?

سلام بانو

قدم بر چشم ما گذاشتید

ما سبکباریم از لغزیدن ما چاره نیست

شما چرا خروش و ولوله در کارتان افتاده است ؟!!!

همچنان دانشجو هستم البته گرفتار پایان نامه ام
آنهم با مدد استاد مشاور ان شا الله به زودی تمام می شود .

السای دوشنبه 31 شهریور 1393 ساعت 13:32 http://immortal87.blogfa.com/

سسسسسسسسسسسسسسسسلامممممممممممممم
روز عالی پرتغاری
چقدر واقعن این وب عالیه. آخه آآدم نمیدونه بگه چقد چقد عالیه.من که وبتونو خععععععععععععلی زیاد دوست دارم.
اون فیلم مخملبافو می شه دانلود هم کرد عایا؟
میدونید حتی این قالب وبتون به آدمم یه حال خوش دیگه ای میده ... حتی گاهی حس می کنم نویسنده اشو خعلی دوست دارم....

در محبت خوف نیست
بلکه محبت کامل خوف را بیرون می اندازد
و کسی که خوف دارد در محبت کامل نشده است
رساله یوحنای رسول

اگه لینک دانلودش رو پیدا کردم حتما میزارم

ممنون از محبت شما

الهام دوشنبه 31 شهریور 1393 ساعت 10:34 http://elham7709.blogsky.com

عشق معجزه ی تقدیر است... معجزه ی شب های تنهایی

عشق زاده تنهاییست

و تنهایی حاصل عشق ...

مهناز شنبه 29 شهریور 1393 ساعت 14:55

با سلام. جناب محمد خان
گناه شما وبلاگ زدنتون هست!
خدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با محمد خان

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز

خروش و ولوله در کار شیخ و شاب انداز ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.