یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

دوباره ها دوباره ها...

درد را از هر طرف خواندیم درد بود 

دزد را 

گرگ را 

اما زخم همچنان باقی بود ... 

نظرات 1 + ارسال نظر
ناشناس پنج‌شنبه 7 مهر 1401 ساعت 10:46

عشق یعنی که به یوسف بخورد شلاقی
درد تا مغز سر و جان زلیخا برود ...

هی وااای

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.