یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

یکی از همین روزها ...

بیا هذیانهای مان را بنویسیم ، نگران نباش این اطراف کسی کتاب نمی خواند...

امید واهی

گفت؛ 

............  توکه بهش نمیرسی..! 


چرا تلاش میکنی..!؟ 

گفتم؛ 


توام آخرش میمیری.. 

چرا زندگی میکنی...!؟

سکوت

سکوت میکنم و عشق در دلم جاریست

که این شگفت ترین شکل خویشتن داریست...

بی تو ...

ماهی به آب گفت : بی تو میمیرم

آب خواست امتحانش کنه

گفت: میرم و به حرفات فکر میکنم!
رفت و زود برگشت ، اما ماهی مرده بود.

هیچ وقت با نبودنت کسی رو امتحان نکن...